دفترچه ممنوع

متن مرتبط با «پاییز به انگلیسی» در سایت دفترچه ممنوع نوشته شده است

اردیبهشت

  • مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس...چه سری است که  در همه این سال, ...ادامه مطلب

  • چهارشنبه غمگین

  • پیش دفاع برگزار شد.  سر جلسه خیلی مسلط و آروم بودم. مجوز دفاع دادند  و گفتند چند تا اصلاح اساسی انجام بدهم. قبل از جلسه پسر آیت الله رو دیدم. کنار استاد مشاورم دکتر (س) ایستاده بود گفت چقدر دلم برات تنگ شده بود(ف).اینجا چه میکنی؟ دکتر س گفت پیش دفاع داره منم میخوام بهش گیر بدم.گفتم بهشون بگید اذیتم , ...ادامه مطلب

  • بهترم مثل خودم

  • بهترم مثل آدم  سی و پنج ساله ای که دیگر قرص آرامبخش نمی خورد و آرام است. مثل زن  بی خیالی که دیگر حتی موهایش را چک نمی کند که ببیند در چه حالند مثل بنده ای  که میداند خدا  هوایش را دارد. مثل کودکی  که برای  خاطر دل خانم چاقه قصه فرانی و زویی کفشش را برق می اندازد. مثل گناهکار با وجدانی  که از اینکه , ...ادامه مطلب

  • به باد عاشق بود.

  • میان تاریکی تو را صدا کردم سکوت بود و نسیم سکوت بود و نسیم که پرده را می­برد،در آسمان ملول ستاره ای می­سوخت، ستاره ای می­رفت، ستاره ای می­مرد ستاره ای می­سوخت، ستاره ای می­رفت، ستاره ای می­مرد تو را صدا کردم تو را صدا کردم تمام شب آنجا میان سینۀ من، کسی ز نومیدی نفس نفس می زند کسی به پا می­خاست،کسی تو را می­خواست کسی به پا می­خاست،کسی تو را می­خواست. تمام شب آنجا ز شاخه های سیاه،غمی فرو می ریخت کسی ز خود می­ماند،کسی تو را می خواند کسی تو را می خواند ستاره ای می­سوخت، ستاره ای می­رفت، ستاره ای می­مرد تو را صدا کردم،تو را صدا کردم تو را صدا کردم،تو را صدا کردم درخت کوچک من به باد عاشق بود به باد بی سامان کجاست خانه باد؟ کجاست خانه باد؟ پی نوشت یک :اگر کسی این سطور را میخواند، پیشنهاد می کنم حتما میان تاریکی را با صدای علی زند وکیلی بشنود. پی نوشت دو: اعتراف می کنم که تا این لحظه نمیدانستم شاعر «میان تاریکی» فروغ فرخزاد است. پی نوشت سه: اعتراف میکنم که وقتی از نظر جسمی خیلی خسته ام و تمام سلولهایم درد میکند تنها چیزی که باعث می شود، انرژی بگیرم، نوشتن در این وبلاگ است.خصوصا اگر آهنگهای, ...ادامه مطلب

  • پاییز

  •   چقدر امروز پاییزه. چقدر چهارشنبه است و چقدر دلم نمیدونه که دلش میخواست بودی یا نبودی؟ شاید حالا همون وقتیه که به جای خود را به دست غم سپردن باید بلند شم تزم رو بذارم سر طاقچه و به جاش یه رمان خوب یه فیلم عالی یا یه دفتر شعر ناب بردارم برم پسر رو از مهد بیارم و بعد باهم چای بنوشیم و و موسیقی گوش کنیم. و در هوایی که پسرم می خندد نفس بکشم.,پاییز,پاییز طلایی,پاییز به انگلیسی,پاییز شعر,پاییز آمد,پاییز تنهایی,پاییز عاشقانه,پاییز زیبا,پاییز رادیو چهرازی,پاییز عاشق است ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها