بهترم
مثل آدم سی و پنج ساله ای که دیگر قرص آرامبخش نمی خورد و آرام است.
مثل زن بی خیالی که دیگر حتی موهایش را چک نمی کند که ببیند در چه حالند
مثل بنده ای که میداند خدا هوایش را دارد.
مثل کودکی که برای خاطر دل خانم چاقه قصه فرانی و زویی کفشش را برق می اندازد.
مثل گناهکار با وجدانی که از اینکه شریک جرم ندارد خوشحال است.
بهترم مثل خودم.
خودم که دارم به نبودن و نزیستن با آدمهای غریبه خو میکنم.
خودم که دارم به فضل خدا قهرمان قصه خودم می شوم.
قهرمانی که دلش نمیخواهد زیر نگاههای کنجکاو و کاوندۀ تماشاچیان له شود.
فقط دلش می خواهد خودش قهرمانیش را جشن بگیرد.
همین
دفترچه ممنوع...
برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 77