ادم اینجا تنهاست

ساخت وبلاگ

دلخوشیها  کم نیست. همین حالا صدای پسرک را شنیدم رفتم بالاسرش بهش گفتم: خواب خوب میبینی یا بد. تو خواب لبخند ملیحی زد و گفت، خیلی قشنگه ممنون!
داشتم زندگیمو میکردم، استراحت میکردم و رمان میخواندم. یه نفر ناغافل گفت، ذهن آدم بی برنامه جولانگاه شیطانه. تمام آرامش مرا که همیشه نگران برنامه نداشتن هستم، به‌ هم ریخت.
گفتم من از کرونا اینقدر نگران نشدم که از برنامه نداشتن و بلاتکلیفی و تلاش نکردن برای اهدافم
 به تعارف و بی تفاوت  گفت ایشالا هر دو حل میشود

و من این بار بی درد و رنج به نتیجه ی همیشگی رسیدم؛ 
 دانسته‌ام که آدمی دست تنهاست. نه از آن نوع تنهایی که دلت برای خودت  بسوزد، بلکه از دست که فقط خودت بتوانی به داد خودت برسی. آدم ها هرچند هم خوب، هر کدام زندگی و دنیای خودشان را دارند و تو سی و هشت سال دویده ای و آستین کت بعضی ها و چادر برخی دیگر را که به نظر قد بلندتر و بزرگتر از تو بوده اند کشیده ای تا در این ازدحام بلندت کنند تا‌ چشم انداز را بهتر ببینی یا راه را برایت باز کنند ، 

 و گاهی لبخند محبت آمیز، دست نوازشی یا نگاه غضب آلود یا بی تفاوتی دریافت کرده ای. ولی آیا هیچیک از این آدمها حرفی کلامی نصیحتی کرده اند که راه را نشانت دهند؟

هیچکس نمی تواند به ما بگوید معنی زندگی ما چیست؟ و هیچکس نمی تواند به جای ما برای زندگی ما هدف تعریف کند...

این روزها کتاب برنده باشیم از بنیاد فرهنگ زندگی را میخوانم. ...

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 16 مهر 1399 ساعت: 2:26