دویدن

ساخت وبلاگ

یعنی مدتها بود چنین اضطرابی نگرفته بودم.

کرونا و درگیری ریه و حوادث شرکت و خانه و....هیچکدام این قدر حالم را بد نکرده بود

که این جمله

باید برای فردا، و هفته بعد و سال بعد و ده سال بعدبرنامه داشته باشیم...

چه فشاری در این جمله درست نهفته است.

احساس تهوع دارم.

نه اینکه کار خاصی نکنم. شاید بیشتر از خیلی ها می دوم، درس میخوانم، در کارم پیشرفت می کنم  و...

ولی ولی...ولی برنامه ندارم.

از آن بدتر اینکه در اینستا از دوستانم نظر سنجی کردم و دیدم

هفتاد و هشت درصد، برنامه دارند.

آخه چه برنامه ای دارند؟

چیزی که آزارم می دهد اینکه این حرف عین صواب و حقیقت است.

چون وقتی برای زندگیت، آینده ات، پولت و ...برنامه نداشته باشی برایت برنامه می ریزند...

ولی ...

انگار که این سالها من دویده ام که نخواهم به این سوال پاسخ بدهم که به کجا می خواهم برسم؟

دویده ام که احساس بطالت نکنم.

اما هیچوقت به آخر خط فکرنکرده ام.

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 16 مهر 1399 ساعت: 2:26