ما پنج تا

ساخت وبلاگ

وقتی سه تا وبلاگ داری که هیچ کدام به اسم واقعی خودت نیست، یکی مال دهه هشتاد است با بچه هایی که حتما هرکدام حالا مشغول زندگی با تمام پستی بلندی هایش هستند.

یکی مال اوایل دهه 90 که  فقط ادرسش را سال 92 به مشاورت دادی و بعد ازش خواستی دیگر هیچوقت نخواند واو هم دیگر هیچوقت نخواند

و این یکی که دو سه نفر مخاطب دارد

دو تااینستاگرام داری

که یکی با نام مستعار است برای سوال پرسیدن از آدمهایی که دلت نمی خواهد با اسم خودت از آنها سوال کنی و برای سر زدن به صفحه های زرد مربوط به هنرپیشه ها که کسر شأنت می شود با اسم واقعی خودت، به انها سر بزنی

و دیگری با نام خودت و مخاطبش آدمهای خوب و نازنین دور و برت که به غلط تو را نابغه و نخبه و فرهیخته میدانند.

لابد آدم قاطی میکند که چی را کجا بنویسد؟

تعجب می کنم چطور بعضی ادمها میتوانند هزارتا نقاب بزنند و قاطی نکنند

من که میترسم یکی از همین روزها با اینستای واقعی خودم بروم و از دکترها و مشاورها سوال بپرسم!!

بگذریم.

یک مشکلی پیش آمد، یک موضوعی درباره پسرم بود که این روزها خیلی تنهاست و به خاطر کرونا نمی توانیم به اتاقش برویم و اضطراب بیماری ما را دارد و به همین خاطر امروز اشاره ای داشت به اینکه بعضی وقتها به جای خصوصی بدنش دست می زند

اولش یخ کردم، حالم خیلی بد شد. هول کردم.

تنها کار عاقلانه ای که کردم هیچ واکنشی نشان ندادم که احساس شرم و گناه را به وجود نیاورم.

بعد از همان اینستاگرام دوم برای یک روانشناس  پیام گذاشتم و خواستم کمک کند که چطور با این مساله برخورد کنم

جواب نداد. نمیدانم دید و جواب نداد یا اصولا ندید.

 رفتم پیامم را پاک کردم به این سه دلیل

1-حس کردم وقتی پسرم گفته این راز باشد، این خیانت به پسرم است که مشکلش را حتی ناشناس به کسی بگویم.

2-و خیانت به خودم که اینقدر دست و پا چلفتی ام که نمیتوانم خودم را جمع کنم و بالغانه با این مشکل روبرو شوم. با این همه مقاله و کتاب و روانشناسی خواندن درمواجهه با این مشکل این قدر محتاج بقیه هستم.

3-  نمیدانم چرا احساس کردم سوال من از سطح تجربه و تخصص آن مشاور فراتر است و توقع زیادی است که برای این مساله به من کمک کند

به هرحال مثل یک والد مسئولیت پذیر و قوی تصمیم گرفتم خودم مشکلم را حل کنم. شروع کردم به مقاله خواندن

باید سعی کنم خودم گلیمم را از آب بیرون بکشم.

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 16 مهر 1399 ساعت: 2:26