تو می چرخی جنون می آید

ساخت وبلاگ
 

واقعیت اینه که ما برای خیلی چیزها توضیحی نداریم، نظریه پردازها بیخود تلاش میکنند تمام ساحاتِ حیات رو تبیین و توجیه کنند؛

مثلا من بعد از سی وچهار سال زندگی کردن با خودم هنوز نمیتونم بفهمم که تو یه صبح سرد پاییزی که لرز کردم و برای  فرار از فکر کردن به چهره مغمومِ پسرم موقع خداحافظی، مشغول خلاصه کردن نظریۀ حقوقیِ لاگلین هستم، چرا این اهنگ آب در آتشِ علی زند وکیلی ،حالم رو خوب میکنه؛

سر تا پا آتشی شعله میکشی میچرخی میرقصی اینچنین
خاکستر میکنی میسوزی مرا، میچرخی، میرقصی اینچنین
تو میچرخی جنون می آید ز دریا موجِ خون می آید
تو میرقصی چنین لیلی وار، خدا از جلد تو برون می آید


میخندانی مرا میگریانیم، عاشق شیدا اینچنین
از آتش آب من در آب آتشم میلرزم میسوزم اینچنین
تو میرقصی تو میرقصانی چو مستانی تو میمستانی
میان آسمان خونین چنان رعدی که میبارانی , چنان رعدی که میبارانی

تو میچرخی زمان میچرخد شعور کهکشان میچرخد
تو هشیاری مثالِ مستان زمین و آسمان میچرخد
شب از عطر تو مست و شیداست حضور لحظه ها بی همتاست
جهانی را تو میرقصانی برونه تو خدا هم پیداست

سر تا پا آتشی شعله میکشی میچرخی میرقصی اینچنین
خاکستر میکنی میسوزی مرا، میچرخی، میرقصی اینچنین
تو میچرخی جنون می آید ز دریا موجِ خون می آید
تو میرقصی چنین لیلی وار، خدا از جلد تو برون می آید

 

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : تو می چرخی به دور من,تو سرم مثل پنکه میچرخی, نویسنده : soofiia بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 14:16