با این همه حال ما خوب است.

ساخت وبلاگ
این روزها اتفاقات عجیبی می افته. برادر (الف) رو  با مسخره ترین استدلال موجود بازداشت کردند. یه بچه دوماهه داره  بنده خدا.  الف افتاده به جون فرزاد که اگه  تو جواب تلفن های منو میدادی و با هم میرفتیم دیوان عالی کشور. اعاده دادرسیمون قبول میشد. فرزاد از عصبانیت داره خودزنی میکنه و زیبا از بی معرفتی الف شکایت میکنه. این وسط یه ادماییم به دنبال اثبات خودشون هستند. ما ولی میگیم یه لحظه ساکت. آروم بگیرید تا سعی کنیم مساله رو حل کنیم و بحران رو پشت سر بذاریم.

گفتم پشت سر یادم اومد  صبح دست کشیدم به پشت سرم دیدم یه تیکه از موهام کاملا ریخته (م) که دید وحشت کرد. بچه رو گذاشت خونه خواهرم و سه ساعته داره دنبال دکتر پوست و مو میگرده ولی من میگم بی خیال. شنبه میرم دکتر.

خودمم که عکسشو دیدم وحشت کردم الان رفتم حموم با دو تا اینه هی نگاهش کردم تا بهش عادت کنم.

م پسرک رو برده پارک. من دارم برا پیش دفاع اماده میشم و با همه این اوصاف حالم خوبه. فقط یه نفر تو ذهنم هی چرخ میخوره و من بهش میگم اینقدر بچرخ تا خسته بشی.

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 66 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 2:57