بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل...
خیلی حرف دارم، این روزها فایلهای اعتماد به نفس سهیل رضایی را گوش میدهم و دنبال خودم می گردم. میخواهم طلای درونم را پس بگیرم از مادر مهربانم و (میم)عزیزم.
میخواهم از قالب این دختر کوچلوی بامزه که هیچکس حتی دکتر(ر) جدیش نمی گیرد،بیرون بیایم و محکم به همه بگویم چه چیزهایی خوشحالم میکند.
حتی اگر همه دنیا هم آن دخترک خندان بذله گو را بپسندند من دلم میخواهد دخترک غمگین پشت این نقاب را بیرون بکشم و نوازشش کنم و بپرسم از چیزهایی که دلش را شکسته است.
دلم میخواهد طوری زندگی کنم که او هم شاد شود و بلند بلند بخندد
دفترچه ممنوع...برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 69