ماجرای من و منشی ها

ساخت وبلاگ

من نمیدونم همه اینقدر با منشی جماعت درگیرند یا فقط من؟

اگه یه روزی اومد که من تونستم روی این منشی های وقیح پررو و دریده رو کم کنم، اون روز روز پیروزی من ارزشهای اسلام و انقلاب است!!

فکر کنم یه دوره اموزشی نیاز دارم تا از پس اینا بربیام.

تو شرایطی که شدیدا نیاز به مدرک دکترام دارم تا بتونم برای هیات علمی شدن تقاضا بدهم و در وضعیتی که از  5 مرداد تقاضای مدرک دادم و طبق سیستم قرار بوده بیست روزه مدرک بیاد در خونه مون، معلوم نیست مدرکم رو کدوم گوری گم کردند که کارشناس میگه من فرستادم برای امضا و دبیرخونه میگه دست ما نرسیده که تحویل پست بدیم.

این وسط دفتر مدیر امضا کننده قرار داره که  یه منشی به غایت بی شعور اونجا نشسته که میگه به من ربطی نداره که مدرک شما کجاست؟ اگه دست کارشناس نیست و به دبیرخونه هم نرسیده پس هنوز امضا نشده.

میگم میشه چک کنید.

میگه نخیر

میگم ببخشید اصولا چقدر طول میکشه یک امضا؟

تلفنو روم قطع میکنه!

بی شعور!

دعا کنید فردا برم و بتونم حالشو بگیرم.

اگه موفق شدم خودمو میبرم کافی شاپ برای جایزه یا یه جایزه باحال برا خودم می خرم.

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : ماجرای,منشی, نویسنده : soofiia بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:08