ف در ارایشگاه!

عروسی خر است. ساعتها معطل شدن در ارایشگاه مزخرفترین کار دنیاست.

امروز عروسی علیرضاست. دیشب امدیم شهرمان. صبح خسته و له رفتیم ارایشگاه برای رنگ مو و کم کم هم باید برویم برای ارایش و شینیون!و بقیه مسخره بازیها!

حالم از این همه اتلاف وقت بد می شود. واقعا بد میشود.

امروز اتفاق جالبی افتاد. ارایشگاه که بودیم یکی زنگ زد و سوالاتی از خانم مدیر پرسید.

خانم مدیر خیلی سرش شلوغ بود به بچه های ارایشگاه گفت کدامتان با اقای مشاور حرف میزنید. همه مخالفت کردند. من از شنیدن اسم مشاور تعجب زده نگاهش کردم  

ناگهان تلفن را داد دست من، زد روی بلند گو، گفت میشه لطفا سوالات مشاور را جواب بدهید!

اقاهه تحقیقش در مورد حد و مرز و میزان ارایش مناسب برای مکانهای مختلف بود و جالب اینکه اسم وسایل ارایشی و ... را بهتر از من میدانست.

یه جورایی چندش بود میگفت مثلا به نظرتون رنگ رژ مناسب برای دانشگاه چه رنگیه

گفتم نمیدونم رنگ ملایم

گفت یعنی دقیق چه رنگی؟!

خانم کناریه تقلب داد که صورتی یا کالباسی 

- شما کفش پاشنه بلند می پوشید؟ پاشنه کفشتان چقدر است؟ 

-نمیدونم والا (ملتمسانه به خانم بغلی اشاره کردم گفت سه سانت!!)

میگفت به نظرتون لباس ماکسی برای عروسی مناسبه من خودم ماکسی رو می پسندم!

_شما چه رنگ لاکی رو استفاده می کنید.

خلاصه قسمت جالب برنامه انجا بود که ادمی که در مذمت افراط در ارایش سخن میگفت

اخرش به من گفت

خیلی استفاده کردم خانم دکتر. فقط یه توصیه ای بهتون دارم و اونم اینکه بیشتر رو زنانگیتون کار کنید بیشتر ارایش کنید لاک بزنید و...!

اقاهه یه جورایی خل و چل بود قطعا

دفترچه ممنوع...