از همه جا

ساخت وبلاگ

خانم فالگیر گفت چند سالت است؟

-34

- سنی هم نداری، ماشالا، خیلی جوانی

با خنده گفتم؛

- چرا این طوری می گویید؟ قرار است بمیرم!

-نه قهوه ات پاشید، وقتی پای یک تهمت بزرگ در میان باشد. این طور می شود. چرا این قدر پشت سرت حرف و حدیث است!!

- پشت سر من؟ حرف و حدیث؟ محال است.

این تیکه را نوشتم نه برای اینکه هیچ حرف دیگری نیست. برای اینکه حرفهای دیگر را نزنم. از کوه پرونده هایی که روی میزم صف کشیده اند و در مورد تعرفه اب های سطحی استان بوشهر و هزینه ترخیص از گمرکات اموال شرکت پیمانکار سوال می پرسند، سخنی نگویم/

درباره نامه دادگاه برای توضیح مدارک و اسناد مربوط به  ممنوع الخروجی مدیر مالی شرکت پیمانکار که نامه اش را فرستادیم برای حراست و انها جواب ندادند و ما پیگیری نکردیم و گویا دیروز مدیر پیگیرش بوده، حرفی نزنم

از حرفهای بدی که دیشب در ان حال و هوای بد به «م» زدم و شاکی شدم که چرا هیچ وقت نمی گذارد  چیزی از حقوقم برای خودم بماند و آنقدر می گوید به حساب این اینقدر بریز و به حساب آن که تا دهم هر ماه تمام حقوقم تمام می شود و مجبور می شوم از او پول بگیرم!( از خودم تعجب می کنم، منی که هیچوقت این مسائل مالی برایم مهم نبود چرا دیشب سر این موضوع گیر دادم)

 

 

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soofiia بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 3:06