دفترچه خاطرات

ساخت وبلاگ

به هرکس میگویم وبلاگ می نویسم. می پرسد: با اسم خودت؟

-نه، مستعار

- پس چطور بقیه خبر می شنوند و می خوانند. مخاطبانت از کجا می آیند؟

- میتوانم به جرات بگویم هیچ مخاطبی ندارم!! هیچکس این نوشته ها را نمی خواند!  من نه به وبلاگ کسی سر می زنم، نه آدرسم را به کسی داده ام. تنها خوانندگانم عابران گذری هستند که از صفحه اول وبلاگهای به روز شده بلاگفا، به صفحه ام می آیند و هیچوقت بیشتر از یک روز نمانده اند.

- چه فایده ؟ پس چرا می نویسی؟

راستش

گرچه دلم می خواهد ادمهای ناشناس اهل دلی پیدا شوند و اگر نوشته هایم را خواندند و چیزی به ذهنشان رسید دریغ نکنند اما در حقیقت اینجا برای من چیزی شبیه دفترچه خاطرات است.

کسی پرسید:

من بعضی حسهایی را که خجالت می کشم بازگو کنم  در دفترچه خاطرات  ممنوعه ام می نویسم اما  در هفت پستو قایمشان می کنم تو چطور دل نوشته هایت را منتشر می کنی ؟

-راستش چون قایم کردن بلند نیستم . هیچوقت هیچ چیز را نتوانستم درست پنهان کنم  نه حسم را ،نه حرفهایم را  و نه وسایلم را

 در دفترچه خاطرات نمی نویسم. چون شلخته ام . همیشه دل نوشته هایم را باید از زیر دست  مادرم، همسرم، دوستم یا حتی غریبه ای که در دانشکده جزوه ام را پیدا می کند، جمع کنم

اینجا لااقل جای نوشته هایم امن است.

 

دفترچه ممنوع...
ما را در سایت دفترچه ممنوع دنبال می کنید

برچسب : دفترچه خاطرات,دفترچه خاطرات و فراموشی,دفترچه خاطرات من,دفترچه خاطرات یک بی عرضه,دفترچه خاطرات برای اندروید,دفترچه خاطرات چارلی کوچولو,دفترچه خاطرات احسان و باران,دفترچه خاطرات چوبی,دفترچه خاطرات فارسی اندروید,دفترچه خاطرات شانزده زن ایرانی, نویسنده : soofiia بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 2:05